زیباترین وب سایت تفریحیlانا فان

زیباترین وب سایت تفریحیlانا فان

زیباترین وب سایت تفریحیlانا فان

زیباترین وب سایت تفریحیlانا فان

آخرین نظرات
  • ۲۵ اسفند ۹۵، ۱۳:۵۴ - مهسا
    کو پس؟

داستان مزدور

ابوالفضل جباری | شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۵ ب.ظ
این پست عکس ندارد

داستان مزدور

روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفتکه خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد. شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است.

آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سوال ساده نمود و رفت.

 

فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذرانده تا سوالی از حکیم بپرسد، شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد. که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف...


منبع : http://tafrihsabz.com


لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/109
داستان مزدور
  • ابوالفضل جباری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی