آنا نعمتی در حاشیه پانزدهمین جشن حافظ

آنا نعمتی در حاشیه پانزدهمین جشن حافظ

آنا نعمتی در حاشیه پانزدهمین جشن حافظ,آنا نعمتی,پانزدهمین جشن حافظ,جشن حافظ,آنا نعمتی در جشن حافظ,آنا نعمتی در پانزدهمین جشن حافظ,بازیگران در پانزدهمین جشن حافظ,عکس های آنا نعمتی,عکس های لورفته آنا نعمتی,عکس لخت آنا نعمتی,سلفی جدید آنا نعمتی,اینستاگرام آنا نعمتی,آنا نعمتی و همسرش,عکس بازیگران زن ایرانی,عکس های لخت بازیگران زن,عکس های لورفته بازیگران زن

منبع : http://mnasim.ir

لینک منبع و پست : http://www.mnasim.ir/post/1070/%D8%A2%D9%86%D8%A7-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8.html
آنا نعمتی در حاشیه پانزدهمین جشن حافظ

فلور نظری و اکرم محمدی در پانزدهمین جشن حافظ

فلور نظری و اکرم محمدی در پانزدهمین جشن حافظ

فلور نظری و اکرم محمدی در پانزدهمین جشن حافظ,فلور نظری,اکرم محمدی,پانزدهمین جشن حافظ,فلور نظری و اکرم محمدی,اکرم محمدی در پانزدهمین جشن حافظ,فلور نظری در پانزدهمین جشن حافظ,بازیگران در پانزدهمین جشن حافظ,عکس های فلور نظری,عکس های لورفته فلور نظری,عکس لخت فلور نظری,سلفی جدید فلور نظری,اینستاگرام فلور نظری,فلور نظری و همسرش,عکس بازیگران زن ایرانی,عکس های لخت بازیگران زن,عکس های لورفته بازیگران زن,عکس های اکرم محمدی,عکس های لورفته اکرم محمدی,عکس لخت اکرم محمدی,سلفی جدید اکرم محمدی,اینستاگرام اکرم محمدی,اکرم محمدی و همسرش

منبع : http://mnasim.ir

لینک منبع و پست : http://www.mnasim.ir/post/1071/%D9%81%D9%84%D9%88%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8.html
فلور نظری و اکرم محمدی در پانزدهمین جشن حافظ

داستان پند لقمان

 

داستان پند لقمان

 

 

روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.

 

اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/153
داستان پند لقمان

داستان بخت با من یار نیست

 

داستان بخت با من یار نیست

 

 

روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا می کرد " بخت با من یار نیست " و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.

 

او رفت و رفت تا در جنگلی سر سبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: " ای مرد کجا میروی؟ "

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/154
داستان بخت با من یار نیست

داستان گابربال گارسیا مارکز

 

داستان گابربال گارسیا مارکز

 

 

در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند و گاهی اوقات پدران هم در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعه، محروم می کند.

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/156
داستان گابربال گارسیا مارکز

داستان استاد زرنگ و دانشجوها

 

داستان استاد زرنگ و دانشجوها

 

 

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/158
داستان استاد زرنگ و دانشجوها

داستان طرح واکسن امیر کبیر

 

داستان طرح واکسن امیر کبیر

 

 

در سال 1264 قمری، نخستین برنامه ی دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله کوبی می کردند. اما چند روز پس از آغاز ناآگاهی نمی خواهند واکسن بزنند. به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه رفتن جن به خون انسان می شود هنگامی که خبر رسید

 

پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته اند، امیر بی درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله می کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند...

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/160
داستان طرح واکسن امیر کبیر

داستان دکتر مصدق

 

داستان دکتر مصدق

 

 

می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.

 

جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلا نگاهشان هم نمی کرد.

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/161
داستان دکتر مصدق

داستان مردی که جهان را نجات داد

 

داستان مردی که جهان را نجات داد

 

اشتباه نکنید این فرد نه یک سیاستمدار بود و نه رییس یک سازمان بین اللملی.

باید داستان را از اول مرور کنیم و به تاریخ اول سپتامبر سال 1983 برگردیم:

اول سپتامبر سال 1983 بود و جنگ سرد بین ابر قدرت های جهان – شوروی و آمریکا – با شدت تمام دنبال میشد، یک هواپیمای خطوط هوایی کره از فرودگاه جان اف کندی نیویورک به مقصد سئول کره جنوبی حرکت می کرد.

 

در نیمه راه، هواپیمای مسافری به اشتباه وارد حریم هوایی شوروی شد. جت های روسی به این هواپیما نزدیک شدند، خلبانان جت های روسی نمی دانستند که هواپیما حاوی مسافرهای عادی است، آنها به هواپیما اخطار کردند که اگر خودش را معرفی نکند، به آن شلیک خواهند کرد ولی در نهایت پاسخی دریافت نکردند...

 

منبع : http://tafrihsabz.com

لینک منبع و پست : http://www.tafrihsabz.com/post/162
داستان مردی که جهان را نجات داد

دانلود رایگان فیلم نطفه شوم با لینک مستقیم !